2777
2789
عنوان

سلام ...در آشنایی با یه اقا به مشکل خوردم😔😔😔😔

| مشاهده متن کامل بحث + 799 بازدید | 84 پست

قلبت تند تند بزنه!

منظورت چيه از حس خاص؟

همينكه احساساتي نميشي كمك ميكنه منطقي انتخاب كني و شرايط طرفت را بسنجي سنت كم هست اما خواهشا رويايي و مثل نوجووانها برخورد نكن زندگي به تپش قلب و اين احساسات نيست و يك ماه هم زمان كمي براي ايجاد ارتباط عاطفيست


یکم راهنماییم کنید🙏🙏🙏🙏

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

قلبت تند تند بزنه! منظورت چيه از حس خاص؟ همينكه احساساتي نميشي كمك ميكنه منطقي انتخاب كني و شرايط ...

خب اخه وقتی داری با طرف حرف می زنی و یا زمانی داری با دیوار حرف می زنی فرقی نکنه!!و اینکه چند تا مرد خوب وارد زندگیت بشه و نسبت به همه اینطوری باشی برای عجیب اومد...خوب من برام عجیب اومد چون زمان قبولی دانشگاه..مهاجرت..اولین کار و اولین حقوقم احساس خوب و شعف و تپش قلب ناشی از شادی داشتم...تپش قلب ازشادی که همیشه در اثر نوجونی نیس!

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
از چیش خوشت نمیاد؟ 

احساس می کنم به اندازه کافی قوی نیس و خیلی احساساتی!! زمانی که تنها زندگی کردن شروع کردم واقعا فقط خودم تکیه گاه خودم بودم و این منو خیلیییی مستقل و منطقی و تاحدی سرد کرده

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
عه امضات چی میگ تومادری۰🤥🤥🤥🤥

نه عزیزم یه شعره

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
من واقعا نمیتونم با کسی باشم که بهش حس خوبی ندارم

من حس خاصی ندارم...نه خوب نه بد

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
خب اخه وقتی داری با طرف حرف می زنی و یا زمانی داری با دیوار حرف می زنی فرقی نکنه!!و اینکه چند تا مرد ...


تعريفت از احساسات سالم بين دو نفرو ديوار درست تيست عزيزم

تعريفت از شعف و شادي هم درست نيست 

مردهاي اطرافت چطور شخصيتي دارند خاطره بدي از اطرافيانت نداري؟ فكر ميكني ريشه اين وضعيتت درچيه

يا اطرلفيانت اجتد ترس بي تفاوتي برات كردند يا ممكنه مشكل اساسيتري وجود داشته باشه 

احساس می کنم به اندازه کافی قوی نیس و خیلی احساساتی!! زمانی که تنها زندگی کردن شروع کردم واقعا فقط خ ...

هر انسانی کامل نیس اگه از لحاظ شما فقط عیبش همینه . به نظرم شما داری زیادی سخت میگیری . یکم رو خودت کار کن واسه یه خانم غیر طبیعیه ک تا حالا دلش جایی نلرزیده باشه و عاشق نشده باشه احساساتت رو یکم منعطف کن و رو نکات مثبتش فکر کن

تعريفت از احساسات سالم بين دو نفرو ديوار درست تيست عزيزم تعريفت از شعف و شادي هم درست نيست  م ...

نمی دونم...ولی خیلی کتاب خوندم...از ساعیان بگیر تا هلاکویی کتاب و سی دی هاشون...کتاب های خود شناسی و ارتباط شخصیت...ولی انگار مشکلم تو هیچکدوم از کتاب ها نبود...من شاید از رابطه بامردها می ترسم...تازمانی که دوستای معمولی هستیم همه چی خوبه وقتی می خوادرابطه جدی بشه با تمام توان می خوام فرار کنم

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

اسی وابده بابا زندگی کن اونورم ک هستی ازاد شوهرو مردو اززندگیت حذف کن خلاصه ی نره غول میاد عاشقش میشی ولی نشو ماشوهرکردیم توسن کم داریم اب میشیم بخدا چیه اخه

ی دختردارم شاه نداره💗صورتی داره ماه نداره🤩ازخوشکلی تانداره🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز