من خونریزیم کن بود دکترم گفت هروقت خونریزیت زیادشد بیا واسه کورتاژ منم چون تنها بودم مامانم ازم دوربود ترسیدم توخونه اتفاق بدب بیفته واسم شوهرمم ک سرکار بود صبح تا غروب بخاطر همین زود رفتم واسه کورتاژ چون دهانه ی رحمم باز نسده بود از ساعت۲تا۱۰شب درد کشیدم با قرص و شیاف دهانه ی رحمم بازشد دردای وحشتانکی داشته انقداز بیهوشی میترسیدم ولی ازدرد زیاد ب دکترم التماس میکردم منو ببره ک زود بیهوش بشم واقعا خسته شده بودم