خانم هایی عزیزی که کارمند هستین و بچه و نوجوان دارید.میشه بگید بچه هاتون چه جور بچه هایی هستن؟ قدردان زحمات شما هستن؟ وقتی منزل نیستین و سر کار هستین صبحانه و نهار چی کار میکنن؟ کلا چقدر بهشون سرویس میدین باتوجه به اینکه شاغل هستین؟ چقدر خواسته هاشونو براورده میکنید؟ میدونید مشکل من چیه ؟ اصلا نمیخ ام پز بدم یا کلاس بزارم .توروخدا بد برداشت نکنید.واقعا به مشکل خوردم.من دو پسر دارم.۱۵و ۱۱.خانه دار هم هستم.صبح تا شب در خدمتشون.صبحانه و نهار و شام به راه. خوراکی هایی که دوست دارن در حد معقول نه بیش از حد فراهمه براشون.و کلا کارهایی که هر مادری برای بچه اش انجام میده من هم انجام میدم.ولی پسرام خصوصا بزرگه اصلا قدردان نیست.و کوچیکه هم از برادرش یاد گرفته.پسر بزرگم همیشه طلبکاره.و گاهاکه بحق میشه میگه تو چیکار کردی مگه برام.و کلا هرکاری میکنم رو وظیفه ی من مید نه.امروز دلم خیلی ازش گرفت.طوری که اشکم رو دراورد.باخودم فکرکردم یه مدت سرویس بهشون ندم.مگه بچه هایی که مادراشون کارمند هستن چیکار میکنن؟ والا به نظرم اونا قدرشناس تر هستن.میشه بگید بچه هاتون چه جوری ان؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بچا ندارم ولی کلا بچه ای که قدرشناس نباشه، مادر کارمند هم داشته باشه میگه تو اصلا کی خونه بودی که با ما برسی؟! مگه برای ما چبکار کردی؟مادر خانه دار داسته باشه بازم همینو مزگه
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "
عزیزم من که کارمندنیستم وکلادراختیاربچه هام هستم دوتادختردارم بزرگه که ۱۵سالشه دقیقا مثل پسرشماست بیشتراوقات اشکمودرآورده همه میگن دوران بلوغه امااین رفتاراییکه من ازش میبینم بعیدمیدونم بزرگترم بشه درست بشه😩
والا من صبح میزنم بیرون بچمم 3 سالشه قبلا میبردم مهد ولی الان مادرم میاد پیشش. از بچه لوس خوشم نمیاد و اینکه هر چی بگه قبول نمیکنم فقط در حد تعادل خداروشکر نسبت به هم سن و سالهاشم همه میگن مودب و حرف گوش کن هست در مورد مشکل شما اولا سن بلوغ فرزندتون هست شاید بی ربط به این موضوع نباشه بعدم تعادل رعایت کنید لیش از حد به حرف بچه گوش ندید من دیدم بعضی ها بچه هاشون تا دستشویی هم همراهی میکنن یا فقط میزارن جلوشون و جمع میکنن انگار گارسون بچه هستن سعی کنید استقلال بهشون بدید مثلا اتاقش خودش جمع کنه ظرف غذاش خودش ببره تو سفره چیدن کمک کنه از همین بچگی اموزش بدیم تا بعدا که ازدواج کردن زنشون یا شوهرشون خدمتکارشون ندونن
خیلی سخت بود دیگه همیشه نبود یا درگیر کارهای خونه بود
این مامانم بود ک همیشه یادآوری می کرد ک جقدر سختی میکشه برای ما. دستش درد نکنه ولی خب برای خودش بیشتر کار می کرد
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
بچه ها تو این سن از این حرفها زیاد می زنن به دل نگیر ولی خوب بعضی روزها بذار خودشون صبحانه آماده کنن خودشون کاراشونو انجام بدن بهشون مسئولیت بده تا برا آیندشون آماده بشن.
والا من صبح میزنم بیرون بچمم 3 سالشه قبلا میبردم مهد ولی الان مادرم میاد پیشش. از بچه لوس خوشم نمیاد ...
حرفاتکاملا درسته.به نظرم نباید تمام وقت دراختیارشون باشیم.اگر جمع نکنم عین خیالشون نیست.اتاق پسر بزرگم رو اصلا جمع نمیکنم.دلم میخداد بیای ببینی چه خبره.اصلا بداش مهم نیست