خواهر شوهرم رو میگم
سعیک میکنم دوسش داشته باشم
باهم مهربونم باشیم
و خوش بگذرونیم
اما هر دفعه یه کاری میکنه ، دل آدم ازش میگیره
نامهربونی میکنه
از صدتا مادرشوهر بدتره
میخواد همه چی رو مدیریت کنه
خیلی هم بهش فکر میکنم
یکی از خواهر شوهرم خوب و مهربونه
این یکی نچسبه واقعا
مجرده
فرزند اول خانواده
و عصبی
از خودم متنفرم ک اینقد برام مهمه