بچه ها من یه جوری شدم کیا اینجوری شدن تا حالا؟(روحیه)

وای من یه مدت اومدم تهران کار داشتم. توخیابون گریه میکردم اینقدربچه کار توخیابونا بود. چقدر بده خدایا. میخواستم یکیشونو بیارم باخودم!!! چقدر ذهنم درگیرش بودتامدت ها

منم این حالات رو دارم . قبلا دارو مصرف میکردم عید که دوباره این حالات رو داشتم تماس گرفتم با دکترم نسخمو ادتمه دادم. حالم خیلی خوبه الان فکر و خیالاتم کمتره. تمرکزمم بیشتر شده تو کارام

منم😥هرعکسی میخوام بذارم میگم یکی نداشته باشه چی. ولی الان خودموقانع میکنم ک مثله بقیه باشم.

خیلیا درک نمیکنن ک سادگی تو پوششت سادگی تورفتارباآدما یا مثلا عکس هرچی ک میخوری رو نمیداری بخاطراین نیست خسیسی یا زرنگو هفت خط واینا نیستی.

من کلی طلاداشتم اول ازدواجم.یکی از دوستان هم تازه عروس بود طلاهاشوفروخت به دلایلی.من بخاطرش طلاهامونمیپوشیدم.چقدحرف میشنیدم ازبقیه!!یا خرید عقدمو بخاطر چندتا تازه عروس کمترگفتم بااینکه بیشتراز همشون خریده بودن برام.یا ساده میپوشیدم.چندبار اینقدر حرفم زدن فکوفامیلای نزدیک ک خسیسی ساده ای شوهرت تومشتت نیست الی بلی!!

همه یه نوشیدنی میخورن عکس میذارن من میگم شایدنداشته باشه کسی.

الان کمی تغییردادم خودمو.لباس بیشتری میخرم، طلاهامو استفاده میکنم

ولی فعلا نمیتونم خودمو قانع کنم هرچی میخورم استوری کنم😅😅