من اوایل مثل این خانوم بودم ازرفتارای دیگران گریه میکردم تووتنهایی،شوهرمم دل نازکه تامیدیدگریه میکنم اونم میگفت گریه نکن تهش خودشم گریه میکرد،یه سریا حسودن چون توخوشحالی یه حرفایی میزنن که ناراحتت کنن زندیگت زهرشه،توی شادیات زهرمارت میکنن،اوایل تعجب میکنی بعدگریه میکنی تهش مثل من پوستت کلفت میشه ولی بازیکم غصه میخوری
پول خوشبختی نمیاره اصلااا من و شوهرم سال 95 عقد کردیم ما رسم جهاز نداشتیم یک سال تو یه اتاق بودیم خونه گرفته بودیم تو یه دونه از اتاقاش بودیم از بیرون غذا میگرفتیم مادر شوهرم فک میکرد خوابگاهم ...بعد با هم کم کم وسیله خریدیم
عزیزم همیشه خودت باش اینطوری اونایی که حسادت میکنن خودشونو نشون میدن دیدم بعضی خانما میگن ما لباس نو نمیپوشیم حسادت نکنن یا وقتی میریم اونجا گوشی و وسیله جدید رو دستمون نمیگیریم نبینن یا شوهرمون بهمون محبت نمیکنه که اذیتمون نکنن ولی بنظرم هرکسی باید خود واقعیش باشه نمیشه له زور از دیگران تایید و محبت گرفت شاید یکی حرفامو بخونه فک کنه از بدجنسی میگم ولی من ادمیم که همیشه سرم تو زندگی خودمه هیچ وقت درگیری لفظی و بی احترامی با خانواده همسرم نداشتم هیچ وقت نه نظر دادم نه سوالی ازشون‌پرسیدم نه حتی توقعی ازشون داشتم ولی اونا اصلا این چیزارو در نظر نمیگیرن و بصرف اینکه عروسم یا همسرم بهم اهمیت میده باهام دشمنی میکردن
چرا نمیری پیششون
؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
