ی بارم رفته بودیم روستا لوله کشی اب نداشت ی دونه دسشوری واسه پنجاه نفر ادم😐منم هچی نداشتم هچی شلوارم رسوا بود تا وقتی حموم رفتم و خالم رفت لب جوی بشوره اومد جلو همه داد زد تو نماز نمیخونی منم اینجوری😓😥نه . بعد رفت از شورتا خودش بهم داد و نوار😫
ی خاطره خنده دار:
داداشم ۹سالش بود حدودا. ی روز گفت بیاین ی آزمایش نشونتون بدم. دیدیم تو اتاق پنبه پنبه رنگ قرمز گذاشته و.. من و مامانم ب هم نگاه میکردیم😐 بعد فهمیدیم رفته پنبه های داخلشو در اورده و آزمایش انجام داده با جوهر قرمز😂
چون وقتی مامانم نوار میگرفت، داداشم میگفت چیه اینا مامانم میگفت پنبه اس😂
حالا من ی گند دیگ هم زدم🙋🏻♀️
همشونو میرختم تو ی مشکبا مشکی پشت روشویی قایم میکردم تو دسشوویی
بعد مونده بود بوی گند گرفته بود مامانم پیدا کرد انقد دعوام کرد
وای چه رسم بدی بوده میزنن تو گوش دختر وقتی پریود میشه اصلا نمیفهمم یعنی چی. ولی اینكه كاچی میپزن خوبه رحم گرم میشه. حالا مامانم اصلا رسما رو بلد نیست نه سیلی زد نه كاچی پخت. منم تا چند وقت فكر میكردم چیزیم شده به كسی نمیگفتم. چقد خنگ بودیم .من اگه دختر داشته باشم قبلش براش توضیح میدم وقتی هم شد با شادی براش كادو میخرم كه بزرگ شده 😊
یه دفعه هم داشتیم از مدرسه برمیگشتیم تو كوچه مدرسه همكلاسیمون جلوتر بود نوار بهداشتی از تو پاچش در اومد افتاد همه بچه ها تو كوچه دیدیمش. خیلی خجالت كشید طفلی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
