عزیزم هیچ ناراحت نباش زندگی بالا پایین داره
یادم میاد موقت تو خونه پدرشوهرم بودم جاریم اونجا مهمانی داد ما نون هم نداشتیم اون شب منو همسرم دست پسر ۵سالمو گرفتیم و رفتیم تو خیابونا پیاده دور می خوردیم الان شکر خدا صاحب همه چیز شدم و همونا همه دست و پا میزنن که به ما برسن
ان شا الله یه روزی انقدر خدا بهت بده که بتونی به هم نوعت کمک کنی 😘