دوستان من الان ی سالو نیمه ازدواج کردم ۱۸ سالمه شوهرم ۲۴سالشه.شوهرم خیلی بد دهنه بداخلاقه ابرومونم همه جا برده هم خودم هم خانوادم.مثلا دعوا میکنیم میره بیرون تو حیاط سر و صدا راه میندازه ما هم تو روستا هستیم بحثمون همه جا پخش میشه یک کلاغ چهل کلاغ میشه،اوایل خیلی دوستم داشت حتی خودش کم خون مینور بود من کم خونی عادی داشتم دکتر گفت نباید ازدواج کنید ولی با اصرار خودمون و رضایت پدر و مادرا اونم ب زور،عقد کردیم،خانواده من راضی نبودن دو سال طول کشید تا راضیشون کردم،خانواده شوهر هم از من راضی نبودن،و چون همو دوس داشتیم عروسی کردیم.از همون وقتی عقد کردم از کرده خودم پشیمون شدم و یبار درخواست طلاق دادم اما دوباره دلم براش سوخت برگشتم چون دست بزن داره خیلی کتکم میزنه از همون دوره نامزدی تا الان.اینم بگم خودم روشو دادم هر وقت کتکم میزد خودم باهاش اشتی میکردم.یبارم بهم خیانت کرد.الانم هر روز کارش کتک و فوش دادن ب خودم و خانوادمه ولی وقتی میخوام برم خونه بابام یچی میگه دوباره دلم میسوزه