من با روحیه الانم و اوضاعه جامعه فقط دارم برره و قهوه تلخ و رجب میبینم ک بشوره ببره😂
نتیجه اخلاقی خواهر و برادر ناتنی هیچوقت بدرد نمیخورن
اصلا قابل پیش‌بینی نیست این سریال خیلی عجیب شد من فکر میکردم این آدم خوبیه ( آوا)، میتونه یه کمکی بکنه ای وای همچیز خرابتر شد 😳
یه صحنه بود که آرش اومده بود دمه در خونه رستا اینا تا با رستا حرف بزنه ، بعد آوا جلوشو گرفت و برد یه گوشه و گفت که الان وقتش نیست و رستا خواستگار داره و اینا .. بعد گفتش که تا فردا شب جواب رستا به خواستگارشو بت میگم .. بعدش که آرش رفت ، یه هو با یه ریتم سنگینی و حرکت آهسته آوا رفت توی یه ماشین دیگه نشست .. کنارش نکیسا نشسته بود !!!!!
بعد نکیسا پرسید چی شد ؟
اونم براش گفت ..
نکیسا گفتش که حالا چی میشه ؟
آوا گفت که مهم نیست .. مهم اینه که من با عشقم از نزدیک ترین فاصله حرف زدم ، بدون هیچ مزاحمی و تو ام با عشق در نزدیک ترین حالت ممکن حرف زدی .. مهم نیست که آخرش چی میشه .. عینه دیوونه هاشده بود آوا !!!!!
بعد به نکیسا گفت که نباید بذاری رستا و آرش همو ببین و تو باید زودتر رستا رو عقد کنی !!!!
من این قسمت و ندیدم ولی از اول حس میکردم یه جوریه
اصن بهم ریختم!!!!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
