سلام بچه ها
من از خوانندگان خاموشم که دیگه واقعا تنهایی و بی کسی روم فشار آورد و عضو اینجا شدم😐
خیلی حالم بده و خرابه
شوهرم همش فکر کاره
کارشم یه بخشیش مربوط به فضای مجازی میشه
یا همش سرش تو گوشیه مشغول کانالی دارن یا بیرونه
درسته مرد باید کاری باشه ولی نه اینطوری که دیگه خونواده خودشم فراموش کنه
الان یه هفتس ظهر میاد یه ناهار میخوره
میره شب میاد
کارشم اصلا جوری نیست که بعدازظهرا بخواد حتما بره
ولی واسه خودش کار میتراشه
حتی اگه کار نداشته باشه
خسته شدم دیگه چه قدر تحمل کنم
اگه همینطوری پیش بره واقعا ازش سرد میشم
مرد مهربونیه
به حرفام گوش میده
ولی اصلا خوش قول نیست
قول میده درست بشه یا به من اهمیت بده ولی نمی تونه عمل کنه
همسر منم 😐
چن سالته چن سالشونه چ مدتیه ازدواج کردید
[QUOTE=142695810]دوسال تو عقد بودیم تو عقد خیلی خوب بود الانم خوبه و مهربونه ولی همش سرش تو کارشه اصلا تو طول روز ...[/QUOTEQUOTEمنم وقتی حرف میزنم باهاش میخوابه ۱۱ ماهه عروسی کردیم
ببین هم وسواس عملی داشتم هم فکری
وسواس لملیمو با تغییر مرجع تقلیدم درست کردم راحت شدم .
ویواس فکریمو هم : هر کی بهم بدی و ظلم کرده بود باهاش قطع رابطه کردم . و هر کی رو که نتونستم قطع رابطه کنم با خودم عهد بستم یک کلمه بهم حرف بزنه 10 کلمه بهش حرف میگم تا پوست و استخونش بسوزه ..
شروع کردم به گشتن دنبال نقاظ ضعف اونا . روی چی حساسن دست گذاشتم روی اون .
الان اونا از من فرار میکنن .
اینطوری راحت شدم .
