من از جمله آدماییم که به شدت از کشیدن دندون ترس داشتم و هیچوقت دندونپزشکی نمیرفتم.تا اینکه حدودا یه سال پیش دندون های عقل بالاییم رشد کردن و کل دندونامو بهم ریختن و کج و کوله کردن...بالاخره بعد از کشمکش های فراوان با خودم دو هفته پیش رفتم دکتر و برای شنبه ی این هفته یعنی پریروز بهم نوبت داد که برم و یکی از دندونامو بکشم یکیشو هم یه هفته بعدش یعنی شنبه ی آینده بکشم
نگم براتون که تو این چند روز چی کشیدم از استرس تا اینکه شنبه ی موعود فرا رسید و پریروز با مامانم رفتم دندونپزشکی
از شدت استرس عرق سرد کرده بودم و چشام سیاهی میرفت وقتی رفتم زیر دست دکتر اینقد واضح میلرزیدم که دکتر متوجه شد یه عالمه باهام حرف زد جوری که وقتی آمپول بی حسی رو زد هیچی حس نکردم وقتی استرسمو دید گفت پاشو برو صورتتو بشور از مطب برو بیرون بچرخ و دوباره برگرد
خلاصه رفتم و برگشتم ولی استرسم کم نشد چشام دو دو میزد ولی از خجالت چیزی نگفتم و رفتم رو صندلی و دکتر اومد یه آمپول دیگه زد به لثه م...بعدش هی باهام حرف میزد و میگفت هیچی حس نمیکنی بهت قول میدم فقط فشار دستمه اصلا نترس خلاصه یه فشار داد و دندونمو درآورد و یه گاز گذاشت روش و گفت تا یه ساعت فشارش بده بعد درش بیار و یه ژلوفن بخور...باورتون نمیشه از فرط استرسی که داشتم ضعیف شده بودم جوری که وقتی از جام بلند شدم سرم گیج رفت و همونجا افتادم...آبروم رفت... منشی های دکتر خدا خیرشون بده اومدن بغلم کردن بردن تو یه اتاق رو تخت خوابوندنم تا یکم حالم جا اومد... وقتی اومدم خونه و گاز رو از دندونم درآوردم همش منتظر بودم شدید خونریزی کنه و درد بگیره ولی خداروشکر هیچ اتفاقی نیفتاد...ژلوفن خوردم و یه بستنی بعدشم تخت تا صبح خوابیدم... الانم دو روز گذشته واقعا از اینکه این همه استرس داشتم احساس شرمندگی میکنم... منتظرم شنبه برسه برم از شر اون یکی دندون هم خلاص بشم... گفتم تجربمو باهاتون به اشتراک بذارم که اونایی که مثل منن بخونن و متوجه بشن واقعا چیز سختی نیست و به خدا توکل کنن و برن دندونشونو بکشن... راستی حتما یادتون باشه بعد از کشیدن دندون به هیچ عنوان تف نکنین و آب دهنتون رو قورت بدین اوایلش یکم ناخوشاینده بخاطر طعم خون ولی زود عادی میشه و اینکه تا چند روز سوپ و بستنی بخورین و از خوردن غذاهای سفت اجتناب کنین.روزی دو سه بار هم با آب نمک غرغره کنید...
بعدشم اگه منو یادتون موند دعام کنید😚