یه چیزایی هست نه میشه نوشت نه میشه به زبون آورد و نه میشه فراموش کرد،
همونا میشن چروکهای صورت، موهای سفید، بد اخلاقی های گاه و بیگاه...
منم
دلتنگی بد دردیه #
منم حالم خیلی بده
چرا دنیا این شکلی شده.تنگ و کوچیک.انگار دارم خفه میشم ولی نمیتونم حرف بزنم.ظاهرم یه چیزه درونم غوغا
بنظرم خود آدم باید جوری رفتار کنه که انگار مشکلاتش براش مهم نیستن چون هرچی مشکلات و سختی ها و دلتنگی هات رو بیشتر کنی اوناهم علیه ت بیشتر و بیشتر میشن و این وسط اونی ک ضربه میبینه فقد خودتی ، من قبلا تا مثلا یه اتفاق کوچیک واسم میفتاد نمیتونستم خودمو کنترل کنم ولی الان دارم سعیمو میکنم ک دیگه هیییچ مشکلاتیو ، حتی دلتنگی هامو ، ناراحتی هامو زیاد جدی نگیرم و از کنارشون راحت رد شم چون فقد خودمم ک میتونم زندگیمو نجات بدم
من از وقتی اومدم خونه بابام واسه طلاق هم تو پر شدم هم پوستم بهتر شده والا
اره واقعا خیلی بده ، منم مشکلاتم تا شب میشه بروز میدن ولی تا میتونی سعی کن خودتو با قران خوندن آروم کنی ، ولی خب مشکل تو چی هست ؟
من خودم ک تموم بدبختیام و بخوام توی دو کلمه خلاصه کنم بی محبتی و مهم نبودن هس ، خیلی رنجم میده ولی سعی میکنم زیاد جدی نگیرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
