سلام خيلي دلم گرفته نتونسم بخابم
سال اول زندگي مشتركمونه جديدا شوهرم يجوري شده انگار از خودش درومده و خرش از پل گذشته در كنار محبت هايي ك داره خيلي حرفاي ناراحت كننده اي ميزنه انگار دسش روم داره باز ميشه و ديشب بمن ميگ جدي سر ي موضوعي
ميام چك و لقديت ميكنم
حس ادماي بي ارزش و دارم و ريختم تو خودمو و فقط قيافه گرفتم چيكار كنم خيلي بد برخورد ميكنه و پر توقعه فقط فك ميكنه حق با خودشه تازه بجاي شرمندگي اونم تو قيافس