از قبل عید احساس بیهودگی میکنم نه مسافرتی رفتم نه خریدی و اینکه دو تا از دوستانم بدلیلی باهاشون کات کردم...فقط یکی دو تا دوست دارم که شرایط زندگیشون اجازه بهشون نمیده مثل من پایه تفریح و مسافرت باشن، خیلی دلم میخواد برم با تور های تفریحی برم مسافرت، اما دوست پایه ندارم...
اتفاقا خیلی هیجان انگیزه، نمیدونم چرا پسرا از خدمت فرارین
چ هیجانی داره دوسال از بهترین دوران عمرتو بری بیگاری بدی دوسالی ک اسمشجوونیه دوسالی ک واسه من میشه یه عمر چون الان لنگ یه پروانه وکالتم ک بهم نمیدن و میگن باید پایان خدمت داشته باشی...
کاش این دوسال خدمت منو میفرستادن طی زن قوه قضاییه میکردنم ولی یچیزی یاد میگرفتم ک تخصصم درشه...
چ هیجانی داره بعد مزخرف ترین شکست عشقی یهویی دل به کویرو بیابون بدی...درحالی ک وقت ثمر دادن درخت زندگیته بیان شاخه هاتو ببرن و خشکت کنن