سلام خوبین بچه ها من تو دورانه عقدم الان چن روزه خونمون خالم اینا اومدن اینم قرار بود شنبه بیاد پیشم گفتم تا اونموقع اینجا هستن گفت مزاحمنو فلان بهمان من میخام باهات تنها بشم ولی الان یسالیه ک تازه اومدن از شهرشون ب خونمون ما تهرانیم این خالم اینا هم بوشهر خلاصه نمیدونم چطوری چیکار کنم بعدش میگه تو الان سرت شلوغه قبلا وقتیومیگفتم شنبه میام میگفتی دلتنگتم بیا و فلان الان سرت شلوغه میگی باشه هر موقع فرصت کردی بیا تنها شدنی چیکا میکنی واسا اینجا مینویسم اساشو
اون😒راستی اگه من شنبه بیام چطور پیش اونا بحرفیم?
من😒نمیدونم که اگه اونا باشن ما نمیتونیم بریم اتاق باهم دیگه حرف بزنیم
اون😒ای بابا باز بخاطر مزاحما همه چی ریخت به هم
من😒اااا اونطور نگو عشقم بلکه تا اونموقع رفتن خبرشو میدم بهت
اون😒من شنبه میام کار دارم (از هم دوریم تو شهرمون کار داره)اگه نشد باز موند برایه هفته بعد بخاطره مزاحما
من😒دیگه مزاحم نگو مگه کی اومدن سالی یبار
اون😒بیخیال مسخره عوض اینکه بفکره من باشه به فکر اوناس نمیدونم کی اومدن سالی یبار دوبارو فلان همیهش تو وقتی دورت جمعه اینجوریی تو چون دیگ ا تنهایی در میایی ولی برن شروع میکنی به دلتنگی من احمقم فکر میکنم دلتنگم میشی
و ادامش طولانیه خلاصه بگین با این چیکا کنم هر کی میاد خونمون اینطوری باید تو ذوقم بزنه ولی من براش اونطور نیستم چون همیشه بفکرش بودم😏ولی میگ سرت شلوغ بود جیکا کنم بچه ها چ واکنشی بدم بهش خستم کرده از این طرزه فکراش😔