مجرد بودم رفته بودیم با دوستم سینما یه تیپای خفنی هم زده بودیم لاکچری,دوتا پسر افتادن دنبالمون بارون میومد,مام یعنی محلشون نمیدادیم اومدیم بریم انور خیابون چکمه پام بود کفشون خیلی لیزه یعنی یجوری لیز خوردم کله ملق شدم دوسته بیشعورم بجای اینکه کمکم کنه یعنی یجوری میخندید که فقط دلم میخواست فکشو بیارم پایین,پسرارو بگو جلوشون سنگ رو یخ شدم دیگه نیومدن دنبالمون