سلام خوشگلا دلم براتون تنگ شده بود.از حال و احوال این روزاتون بگید یه کم😅 من که هشت روزه دخترم بدنیا اومده اومدم خونه مامانم دیروز رفتم بخیه هامو کشیدم. از روز دوم زایمانم به راه افتادم ولی دو سه روزه که دیگه تقریبا خودم همه کارای بچه رو میکنم حتی پیپیشو خودم میشورم😅 اینم بگم 22 سالمه هیچی از بچه داری نمیدونستما.فردا جوجمونو حموم میکنیم و به امید خدا میرم سر خونه خودم😍😍دلم یه ذرهههه شده😢
سلام عزیزم مبارک باشه.من یکساله زایمان کردم.پوستم کنده شده.کاش بچه ات اروم باشه وخوب بخوابه.من که از ...
ممنونم گلم. والا روزا همش خوابه ولی شبا تا صبح بیداره و منم باهاش بیدارم... همه میگن بخاطر چله اینجوریه!!! یعنی دلمو خوش کردم که بعد از چهل شبش دیگه درست شه این اوضاع!
ممنونم گلم. من توی چهل و یک هفته بودم و هیچ علائمی از زایمان نداشتم. تا اینکه دکتر گفت دیگه بیشتر از این خطرناکه بچه تو شکمت بمونه باید بری بیمارستان که با آمپول زایمانتو شروع کنیم. سیزدهم شب رفتم بیمارستان بستری شدم. ساعت دوازده بهم آمپولو زدن، از ساعت شیش صبح انقباصاتم شروع شد ولی خیلی خفیف بود و فاصله ی دردام خیلی زیاد بود. دکترم اومد معاینه کرد گفت دهانه رحمت اصلا باز نشده اینجوری پیش بره تا 24 ساعت دیگه هم زایمان نمیکنی. بعد چون 41 هفته هم بودم خطرناک بود ممکن بود بچه مدفوعشو بخوره واسه همین زود بردن تو اتاق زایمان و توی بیست دقه فسقلیو از شکمم کشیدن بیرون😍😍
وای اینجوری نگو دختر. ایشالا به موقع به دنیا بیاد😍 والا من با اینکه تا 41 هفته صبر کردم دخترم انقد ریزه که دو سه روز اول میترسیدم بغلش کنم. حالا چه برسه به بچه هایی که زودتر بدنیا میان😅 ایشالا به وقتش صحیح و سلامت زایمان میکنی😍