من یخورده شرایطمم باعث این حس میشه.من چندسال بخاطر دانشگاه و بعدم ازدواج از خونوادم دور بودم.خیلیم دور.دیر ب دیر میبینمشون.اینجایی هم ک زندگی میکنم کسی دورمون زیاد نیست فقط مادرشوهرم اینا هستن.واسه همین شوهرم تا ی حدی حق میده حساس شم.خودشم تا میبینه تو قیافه ام هی میگه حرف بزن ببینم چته.دیگه منم هی غر میزنم...و اینکه نوه اولشون هم هست کلا خیلی قربون صدقه و توجه دارن بهش.منم حس غریبی بهم دست میده وقتی میبینم توجه همه سمت یکی دیگس.چون همشون خونواده ان و دورهمن.ولی امیدوارم سنش ک میره بالاتر حس منم بهتر شه
خداكنه كه اين حست بره واسه من كه نرررررفت...من همه كار كردم مشاوره رفتم هزارتا كاركردم نشد كه نشد..حالا خوبه شوهرامون ادماي احساسي هستن الان شوهرت دوست داره كه دركت ميكنه ديگه يا شوهر من دوسم داره كه بهم توجه ميكنه ديگه اما چرا تو كته ما نميره اخههههه كاش درست شيم بد درديه تا كسي توش نباشه متوجه نميشه اصلا
