بازم برات مثال میزنم
با دوست شوهرم و زن و بچه اش رفتیم سفر
شوهرامون راننده ماشین سنگین هستن
هر کی با تریلی خودش و با خانواده اش راهی قشم شدیم
یکشب مجبور شدیم تو ساجل بندر عباس منتظر بمونیم
اونشب این مرده که دوست و همکار شوهرم بود اینقددددر چیزای بامزه تعریف کرد اینقدر بامزه بود که نگو
بعمرم همچی مردی که بتونه یه جمع رو ۳ساعت تموم بخونده ندیده بودم
به خانمش گفتم خوشبحالت
تو خونه جوصلتون سر نمیره
گفت کاملا تو خونه متفاوته
۱۸۰ درجه عوض میشه