سلام دوستان،شوهر من یه کاریو شروع کرده بود تقریبا دوسال پیش،برای کارش پول زیادی نیاز داشتیم خودمون پول داشتیم ولی واسه اون کار کم بود مقدارپولمون،یه چند نفری پول بهمون دادندکه بعدن کلی سود بهشون بدیم پدر شوهرو مادرشوهرمم پول دادنمون ولی این وسط بدون اینکه من بدونم جاریم رفت طلاهاشو فروخت یک سال و نیم پیش طلاهاش شدن ۱۵۰میلیون با مادرشوهرم و شوهرم رفت فروختشون پولشونو داد شوهرم،شوهرمم میگه یه چن روز دیگه هفت هشت برابر این ۱۵۰میلیونو کارم که راه افتاد انشاالله میدمشون،چند روز پیشم برادرشوهرم و جاریم خونه مادر شوهرم اینا بودن شروع کرد با شوهرش بلند بلند حرف زدن که قسطا رو ندادیم،بعد من شب به شوهرم گفتم جاریم هی حرف قسطو میزده گفت قسطاشونو خو من میدم، ناراحت شدم بعد یک سال و نیم به من نگفته که قسطاشونو خودش میده ولی برعکس همیشه هیچ حرفی نزدم،تو دلم گفتم کاش یکی بود پولامارو میبرد چند برابر بهمون میداد و قسطامونم پرداخت میکرد،پدرشوهرمم فکر قسط دادن برادر شوهرمو انداخت تو سر شوهرم هی میگفت شما باید قسطاشونو بدین،جاریمم چن دفه با برادرشوهرم دعوا کرده چرا علی پولامونو نمیده،ولی خودش گفته بود هروقت کارتون راه افتاد یک سال دیگه دوسال دیگه سه سال دیگه،هروقت راه افتاد پولامو بدین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.