اقا چن روز پیش واسه ی سری کارارفتم دانشگاه خلوته خلوته بود جز دوستای خودم دخترا ۴نفربوذن رفتن محوطه بیرون دانشگاه از ابسردکن اب بخورن کرم درون منم فعال شد وایسادم کنار در که اومدن تو بگم پخخخخ وبترسن😂😂😂
چشمتون روزبدنبینه ی استاد داریم مردهستش خیلی مغرور انگاراز دماغ فیل افتاده بسیارجدی وخشک ولی خوب سن بالانیست ومجرده
این ازدر اومد بیاد تو یهو گفتم پخخخخهخخخخخ
وااای یهو ی نفس بلند پر صدا کشید و چشاش چهارتا شد😂😂😂😂😂من دیدم استاده سه تا بیشتر اژ اون ترسیدم سه تا جیغ بلند کشیدم ا😂😂😂😂😂😂هی میپردیم بالا حالا کفشامم پاشنه دار هی میگفتم استاد ببخشین و تندتند توضیح میدادم چیشده دخترام رسیده بودنو غش کرده بودن ازخنده
استاد ی سری ازتاسف تکون داد رفت😂😂😂من فقط نشستم رو زمین و زدم زیر خنده😂😂😂😂😂😂واااای تو چشاش ناامیدی موج میزد فقط😂😂😂😂😂😂😂😂