یه دوستی داشتم و همسرش به من پیام میداد و منم نمیتونستم به دوستم بفهمونم که شوهرت مشکل داره. یه بار دوستم از همین مهتاب فالشو گرفت. یعنی وقتی حرفاش تموم شد یهو دیدم سرخ شده و یه کوچولو هم از من شاکیه. گفتم چیه . برگشت گفت از تو انتظار داشتم بهم بگی که امیر اینهمه مدت درخواست میده بهت و از این جور حرفا. دیدم دیگه نمیتونم مخفی کنم. اتفاقا انگار یه بار بزرگ از رو دوشم برداشته شده بود.. چون شانسی که آورده بودم مهتاب بهش گفته بود که دوستت نمیخواد و بهش پا نداده ولی شوهرت گیر میده و پیام میده. در کل منظورم اینه اگر چیزی رو میخواهید پنهان کنید پیشش نگیرید. چون تمام رازهارو میگه