2777
2789

سلام دوستان من امروز چهار روز از موعدم میگذره از یک هفت قبل سینه هام بزرگ شده و نوکشون درد میکنه اصلا نمیتونم دست بزنم شکمم هم بعضی وقتا درد میکنه و حالت تهوع هم صبحا وقتی بیدار میشم تا نیم ساعت دارم تا حالا اصلا علایم پریودی نداشتم فقط وقتی میفهمیدم که خودش میومد دیروز بیبی چکم مثبت شد مارک مدیکور یه خط خیلی واضح انداخت ولی رفتم ازمایش منفی شد با عدد بتای صفر امروز صبحم یه بیبی زدم اونم مثبت شد امکان داره ازمایش اشتباه کنه یا سه روز بعد موعد نشون نده ؟

قلمت را بردار... بنویس از همه خوبیها ..زندگی..عشق..امید..وهر ان چیزی که بر روی زمین زیبا هست ...گل مریم ..گل رز.. بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال ...از تمنا بنویس از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود ...قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...زندگی با همه تلخی ها شیرین است ...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حتما اشتباه میکنه بعد دوسه روز دیگ برو ازمایش خون بده گلم ایشلا اونه واسه منم دعا کن

دیدم همه نوشتم گفتم منم بنویسم شاید معجزه شدو اونموقع ک تاریخ 1399/9/9شد حامله باشم و بچم سه ماهش باشه خداجونم خیلی ممنونم از داده هاو نداده هات اما تروخدا منو لایق مادر شدن ببینو نزار بیشتر از این حسرتشو بکشم😢😳😳 خدایا حافظ عزیزانم باش😍😍همسر جانم زیر سایه ات خوشبخت ترین بانوی جهانمممم😍😍😍
حتما اشتباه میکنه بعد دوسه روز دیگ برو ازمایش خون بده گلم ایشلا اونه واسه منم دعا کن

انشاالله عزیزم 

قلمت را بردار... بنویس از همه خوبیها ..زندگی..عشق..امید..وهر ان چیزی که بر روی زمین زیبا هست ...گل مریم ..گل رز.. بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال ...از تمنا بنویس از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود ...قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...زندگی با همه تلخی ها شیرین است ...

ب نظرم ازمایش نشون میده

._. استادمون‌میگفت‌:ماشینو‌که‌طراحی‌میکنن یه‌آینه‌کوچیک‌میزا‌رن‌واسه‌‌نگاه‌کردن‌به‌عقب یه‌شیشه‌بزرگ‌میزارن‌واسه‌دیدن‌جلو همونقد‌ر محدود‌به‌گذشته‌نگاه‌کنید نگاهتون‌به‌جلو‌باشه!"میفهمین‌کِه‌چی‌میگم.. #زندگی‌ذره‌کاهیست که‌کوهش‌کردیم... مامان یه پسر کوچولو هستم^^

برو یه آزمایشگاه دیگه تا مطمعن بشی

۹۹/۹/۹ قرار بود بی بی چکم مثبت بشه اما خدای رحمان الرحیمم زودتر عافلگیرمون کرد یعنی۹۹/۸/۱۹😍خدایااااا شکرت.ان شاءالله همه منتظرا این طعم را بچشن🥰وقتی رفتم سنوگرافی دکتر گفت دختره نمیدونستم چیکارکنم،یکم خجالت کشیدم از خوشحال بودنم اما از خوشحالی از گوشه چشمم اشک اومد،نمیدونستم به بابایی چه جوری بگم که ما هانا خانوم داریم🌺و اما تو تاریخ ۲۵بهمن ماه سال ۱۴۰۳ دوباره بی بی چکم مثبت شد و هانا خانوم دارن داداش دار میشن،اسمشم گذاشتیم دانا😍خدایا شکرت🤲🏻
انشاالله عزیزم 

خیلی ممنونم

دیدم همه نوشتم گفتم منم بنویسم شاید معجزه شدو اونموقع ک تاریخ 1399/9/9شد حامله باشم و بچم سه ماهش باشه خداجونم خیلی ممنونم از داده هاو نداده هات اما تروخدا منو لایق مادر شدن ببینو نزار بیشتر از این حسرتشو بکشم😢😳😳 خدایا حافظ عزیزانم باش😍😍همسر جانم زیر سایه ات خوشبخت ترین بانوی جهانمممم😍😍😍
برو یه آزمایشگاه دیگه تا مطمعن بشی

شوهرم نمیبره میگه دیگه منفیه چرا بریم نمیتونم صبر کنم

قلمت را بردار... بنویس از همه خوبیها ..زندگی..عشق..امید..وهر ان چیزی که بر روی زمین زیبا هست ...گل مریم ..گل رز.. بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال ...از تمنا بنویس از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود ...قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...زندگی با همه تلخی ها شیرین است ...
شوهرم نمیبره میگه دیگه منفیه چرا بریم نمیتونم صبر کنم


یکم صبر کن دوباره برو.بگو اون اشتباه بوده.حساب کن ۱۰روز از موعدت بگذره

۹۹/۹/۹ قرار بود بی بی چکم مثبت بشه اما خدای رحمان الرحیمم زودتر عافلگیرمون کرد یعنی۹۹/۸/۱۹😍خدایااااا شکرت.ان شاءالله همه منتظرا این طعم را بچشن🥰وقتی رفتم سنوگرافی دکتر گفت دختره نمیدونستم چیکارکنم،یکم خجالت کشیدم از خوشحال بودنم اما از خوشحالی از گوشه چشمم اشک اومد،نمیدونستم به بابایی چه جوری بگم که ما هانا خانوم داریم🌺و اما تو تاریخ ۲۵بهمن ماه سال ۱۴۰۳ دوباره بی بی چکم مثبت شد و هانا خانوم دارن داداش دار میشن،اسمشم گذاشتیم دانا😍خدایا شکرت🤲🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز