2777
2789

بنظرتون گرفتن عروسی خوبه با خرید سرویس و همه مقدمات لازم یا خرید خونه

اگر بخوایم خونه بخریم باید تمااام پس انداز و وام ازدواج رو بذاریم برای خرید خونه اونم خونه کوچیک که یکم دور هم هست چون وسط شهر یا بالا شهر نمیشه خونه خرید باپولی ک مامیتونیم جور کنیم 

ایتم بگم ک نمیشه سرویس سبک بردارم یا نمیدونم جشن کوچیک بگیریم!

امکانش نیست چون تمااام پول حتی شده دوسه ملیون پولیم ک پس اندازداره میخوایم بدیم برای خونه چون اونقدرا پول نداریم

بنظرتون چیکارکنم؟؟؟

عروسی بگیریم امسال و بریم سرخونه زندگیمون و خونه رهن کنیم

یا بیخیال عروسی و سرویس طلا و این چیزا بشم و یه خونه نقلی بخرم؟؟؟

خیییلی فکرمو درگیر کرده و واقعا اسنرس و نگرانی دارم نمیدونم چیکار کنم

از یه طرف بهم میگن حتما خونه بخر خوبه

از طرفیم میگن عروسی یه باره ولی خونه چندسال دیگم میتونین بخرین عروسی دیگه نمیتونین بگیرین

ممنون میشم نظراتتون رو بهم بگید

حواهش میکنم خودتونو بذارید جای من بگید اگر تو موقعیت من بودید چیکارمیکردید

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خونه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

ما خونه خریدیم الانم دنبال مراسم خیلی ساده ایم اگه کرونا بزاره

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده

بستگی به خودت داره

ولی من بودم خونه میگرفتم

الحمدلله رب العالمین که شدم مامان الان محمد  قسمت همه منتظرا،ان شاءالله ،به حرمت حضرت فاطمه ی زهرا(س) خودت مدیریت کن زندگیمونو،به کسی محتاج نشیم،مارو به خودمون وامگذار،اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم       

یه مهمونی کوچک توخونت بگیر ولی اگه عروسی نگرفتی ۳دنگ خونه بایدبنامت شه

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   

صد درصد خووووونه

                                                                                                                                                                                  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز