دلم گرفته از اینکه همسرم اولویت‌ش خونوادش هستن تا من وقتی مدام در طول هفته باهاشون تماس میگیره و مدام از حال و روزشون خبر داره و حضوری هم پیگیر اوضاع خواهربرادر اش هست حتی بیشتر از پدرومادرش وقتی هم اونا میان خونمون یا میریم خونشون عملا منو نمیبینه و با وجود اون تو خونوادش حس غریب و دلتنگی بهم دست میده نمیدونم حس حسادتمه یا همسرم توجهش زیاده چون بقیه برادراش اینطوری نیستن و زندگی شخصی خودشونو دارن دیگه حسی به همسرم بخاطر رفتاراش ندارم وچندین بار بی دلیل فقط بخاطر علاقه زیادش به اونا دلمو شکسته حرف زیاده واسه گفتن
این که به اون ها توجه میکنه خیلی خوبه نشونه وفاداری اما بهش بگو دوست دارم وقتی می ریم اونجا منم برات مهم باشم
معمولا چند سال اول اینجوریه بعد پابند زن و بچه خودشون میشن
چرا تو فامیل ما همچی مردایی وجود نداره
همه زن ذلیلن
😁
منم دارم این مشکلو به طوری که بدترین دعواهامون سر همین قضیه بوده،ولی دیگه سعی میکنم اهمیت ندم تا بالاخره یه روزی حقایق واسش روشن بشه،چون میبینم اگه باریک بشم این وسط فقط من آسیب میبینم و اونا عین خیالشون هم نیست
خون هاتون نزدیکه؟؟چن سال ازدواج کردین؟؟
همسر من هم همینطوره
نه حس حسادت نیست
من درکت میکنم.چون دقیقا شرایط تو رو دارم
خیلی بده
منم ازشوهرم سردشدم
همش بادعواوعصبانیت باهاش برخوردمیکنم
دیگه طاقتم تموم شده
اینقدبدی از خانوادش دیدم
اونم همش سمت اوناست
توجمعشون من ی غریبه ام
خوب عزیزم خیلیا دیدم که اینجورین
به این فکر کن بعضیا هستن وقتی ازدواج میکنن همش نگرانن تو ذهنشون اینکه خانوادشون فکر نکنن حالا که ازدواج کردن دیگه فراموششون کرده بیشتر مردا اینجورین
واسه همین بیشتر بهشون توجه میکنه چون این همه سال زحمتشو کشیدن نمیخواد اونا همچین فکری دربارش کنن
البته این نظر منه عزیزم شایدم اشتباه کنم
ولی این وسط شما چیزیو از دست نمیدی مثل همیشه شوهرتو داری ولی باهاش یکم صحبت کن که من هنوز معذبم پیش خانوادت تو کمی تو جمع خانوادت منو همراهی کن که من کمی بتونم به مرور زمان احساس راحتی کنم
اینجور باهم تعامل و همکاری کنین با ناراحت شدن فقط خودت عذاب میکشی خدایی نکرده عزیزم ❤🌹
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
