حالا یه سری کلی گریه کردم یه مشکل داشتم که خانواده مم درگیر کرده بود بعد کلی گریه یه شب خسته از شرایطم خوابم برد خواب دیدم بینالحرمینم رفتم سر قبر امام حسین سرمو گذاشتم رو قبرش و زار زدم وقتی بلند شدم اومدم که برم دیدم حضرت ابوالفضل نشسته بود سرمو گذاشوم رو پاهاش و گریه کردم و ماجرامو براش تعریف دادم اخرش بهم گفت مقصر اصلی فلانی هستش کاریشم نمیتونی بکنی ولی به زودی همه چی درست میشه بخدا شاید باورتون نشه بعد سه روز انقدر عجیب درست شد کارم که هنوز اطدافیانمون دارن میگنش