اسی توخوبه مادرت رات میده خونش دره خونه مادرمن بستست ومیگه فقط دامادبایدبهم برسه ومن وظیفه ای ندارم دوسال پیش ناهاری رفتم خونش ...
خب شایدم یه دلیلش همین باشه منم شوهرم همینجوره وقتی مریض میشم تمام کارامو انجام میده هرکاری که فکرشو کنید. میگه نمی خوام منت کسی سرت باشه من شوهرتم و وظیفمه . واسه همین وقتی مریض میشم مامانم یا خواهرام فقط میان سر میزنن و البته خیلی هم تعارف میکنن که من برم خونه شون اونجا دوره نقاهت رو بگذرونم ولی وقتی می بینن شوهرم اینکارا رو انجام میده دیگه نمیان پیشم بمونن( شاید فکر میکنن یه زحمت اضافه میشن واسمون). ولی وقتی کس دیگه ای از خانواده م مریض میشه میره خونه مامانم میمونه و مامانم تمام کاراشونو انجام میده. واسه همین مامانم نسبت به بقیه نگران تره ولی از جانب من خیالش راحتتره چون می دونه یکی هست که خیلی هوامو داره.
خب ازش دلیل فرق گذاشتنش بپرس شاید از چیزی ناراحته
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
