2777
2789
عنوان

ازدواج اجباری

1045 بازدید | 37 پست

با اینک همش ١٩سالمه

پدرم همش میگ همسن های تو٣ تا بچه دارن همش میگ باحتی کارگرم باید ازدواج کنی

خواستگارم دارم اما خودم کسی و دوس دارم ک الان شرایط ازدواجو نداره

اما خودم خیلی بچم ارزو دارم درس بخونم دانجشوام

مدام قهرمیکنه و مثل بچع های ۵ساله باهمون لج میکنه و فحش میده

وضع مالیمونم خوبع

کاربری دست دونفره ))

اهمیت نده هرچقد گفت بزار بگه تو ب حرفاش گوش نده راحت

نی نی یار جونم قبل ترکوندن ی ندا بده شاید پشیمون باشم🙃           یک وقتهایی هست مچ خودت رو در حال انجام دادن کاری میگیری که قبلا دیگران رو بابتش قضاوت کرده بودی. خیلی هولناکه، روبه رو شدن با خودت.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اهمیت نده هرچقد گفت بزار بگه تو ب حرفاش گوش نده راحت

تا زمانی ک تو بله ندی ک نمیتونه کاری کنه

نی نی یار جونم قبل ترکوندن ی ندا بده شاید پشیمون باشم🙃           یک وقتهایی هست مچ خودت رو در حال انجام دادن کاری میگیری که قبلا دیگران رو بابتش قضاوت کرده بودی. خیلی هولناکه، روبه رو شدن با خودت.

پدرم کلا درباره ازدواجای من ،جدایی من،دانشگاه رفتنم،تصمیم گرفتن،دوسش دارم،خدا برام نگهش داره،ولی نمیفهممش،تو هم اگه جرات و جنمشو داری سرِ حرف خودت وایسا،اگه نه که آروم به حرفاش عمل کن لااقل آرامش داشته باشی

صدای برفو دوست دارم,آره برف صدا داره,مثل صدای روزایی که میگذرن,یه خروار برف میشینه با اون بیصداییش,یه عالمه روز و شب از سر میگذرونیم با اون بیصداییش........تو بمونی آخرش برام,,,تو بمونی برفو دوست دارم.... 
کلافمون کرده ب خدا

من مامانم مدام از ازدواج میگفت قایمکی خاستگار و راه میداد منو عمل انجام شده قرار میداد من انگار ن انگار پامیشدم میرفتم بیرون 

نی نی یار جونم قبل ترکوندن ی ندا بده شاید پشیمون باشم🙃           یک وقتهایی هست مچ خودت رو در حال انجام دادن کاری میگیری که قبلا دیگران رو بابتش قضاوت کرده بودی. خیلی هولناکه، روبه رو شدن با خودت.

پدر منم تقریبا همینجوره ولی توی مسائل دیگه همش هم سن و سال های منا باهام مقایسه میکنه بهش میگم ظاهر قضیه را نبین چیزای دیگشونم ببین

سعی کن اهمیت ندی چون دیگه نمیشه کاری کرد

محلش نده يه گوشت در باشه يكى دروازه نهايت خيلى گير ميده بگو انقدر اضافى ام ميخواى برم بهزيستى بگم ...

چ کنم از ١٣سالگی مدام تو فکر شوهرکردن منه تازع خلاص شدم میخواست منو ب یه ادم روانی دست بزن دار بدع

کاربری دست دونفره ))
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  14 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش