خونه ی مادرشوهرم بودیم، بچه همش اذیت میکرد چن شب پیش یکی سرش داد زد ترسیده بهونه گیری میکنه من بخاطر یسری موضوع اعصابم خورد بود حال نداشتم تو اتاق بودیم دیگه زدم به سیم آخر زدم تو گوشش جا دستم افتاد شوهرم اومد منم بلند گفتم آه خسته شدم دیگه و بحث میکردیم چشش به گونه ی بچه افتاد جلو همه زد تو گوشم منم رفتم بالا خونه ی خودمون فردا میخام برم خونه ی بابام
جـــسور و بُــلندپـَرواز زندگے به سبکِ ارتِــفاع...!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کارش خوب نبوده ولی خب بچشه نتونسته تحمل کنه کارتون اشتباهه همتون ،همتون رو صبرهاتون کار کنین دمنوش اعصاب بخورین بچه ها گناه دارن
هوای یکدیگر را داشته باشید،دل نشکنید،قضاوت نکنید،هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید،به غم کسی نخندید،به راحتی از یکدیگر گذر نکنید،به سادگیِ آب خوردن بر دیگری تهمت ناروا نبندیدو حریم آبروی دیگری را بدون اجازه وارد نشوید ...آدمها ، دنیا دو روز است !هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم ...
وای شوهر منم روزدن بچه خیلی حساسه قبلا که خیلی دخترم اذیت می کرد ی وقت می زدم می گفت اینه که برام عزیزی هر کی دیگه غیر از تو اینکارو می کرد زنده نمیزاشتم