2777
2789
من 2ساله اومدم خونه شوهر .6ماه بعد اومدن من خواهر کوچکتر از من ازدواج کرد و بعد یه مدت کوتاهی اون یکی خواهرمم مزدوج شد/موقع خرید جهاز من :من دست رو هرچی می ذاشتم که بخرم /مامان بابام میگفتن تو که خونه نداری /اینا رو واسه چی می خوای؟ تو اجاره نشینی/لوازم اشپز خونه که ده در میون یه چی برام خریدن /بالاخره یه جوری منو فرستادن خونه شوهر
اما
شهریور امسال عروسی جفت خواهرام بود /سرتونو درد نیارم هرچه دلشون خواسته بود خریده بودن /حتی بابام کامیونشو فروخت برای این 2 جهاز خرید / حالا من موندم این اعصاب خرد کنی ها
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............
بیخیاااااااااال عسلیییییییییی بابای من هم همینجوری کرد یعنی در حق همه دخترا ...چون داداشام رو بیشتر دوس داشت حاضر نشد حتی زمینش رو بفروشه
سلام عزیزان با فروش انواع کتابهای درسی،کمک درسی،کودک، تخصصی و...با ۲۰ درصد تخفیف در خدمتتون هستم.لطفا هر درخواستی که دارید توی تاپیکم  اعلام کنید در مورد کتابهای درسی سال و رشته تون رو بفرمایید.✨🌱

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حرف vivi درسته. کلا شاید شرایط فرق میکنه

در ضمن خوشحال باش که خواهرات مجهز میرن خونه شوهر

سعی کن خوشحال باشی

به خدا اگه خواهر کوچیکم صد برابر من جهاز داشته باشه من براش خوشحال میشم.

دوست دارم همه چیزای خوب مال اون باشه
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔
اما من اولاد بزرگشون بودم /تو عروسی خواهرام /مامان بابام بهم گفتن ما برات جبران میکنیم .اما منم بهشون گفتم .ازتون چیزی نمی خوام /فقط بهم بگین چرا این قد فرق قائل شدین ؟؟
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............
وای مامان بابای منم سر من دارن هرچی میخوام میخرن اما سر اون یکی خواهرام دستشون تنگ بود مثل برا من خرید نکردن اما الان خدا از همه جا براشون داره میفرسته انگار
البته اونا نامزدی و حنا بندون داشتن اما من نه نامزدی گرفتم نه حنابندون میگیرم تازه ساعتمونم من و شوشو یارانه هامونو جمع کردیم خریدیم.
یعنی خواهرای منم حس شمارو دارن؟
ما هم سه تا خواهر بودیم و من از هر سه تا شون کوچیکتر. اون دو تا تقریبا بیشتر جهیزیه شونو خودشون خریدن چون شاغل بودن اما من نبودم اما جهیزیه من چیزی از اونا کم و کسری نداشت شاید هم بیشتر بود. اما بیچاره خواهرام یه کلمه هم چیزی نگفتن. به خاطر رابطه هامون تو اینده مخصوصا از جهت شوهرامون . زبونشون رو ما و پدرو مادرمون دراز میشد. به نظر من این یه سیاستو باید حتما داشته باشی
مسئله این جاست::اونا پول داشتن خوبم داشتن

حالا شوهرم باید زحمت بکشه تا چیزای که بهم ندادنو با این حقوق بخور نمیر بخره در حالی که خواهرام بدون زحمت اونا رو دارن /تقصیر شوهر من چیه؟؟//این عذابم میده/حرفهای که این جا میزنم تا حالا به کسی نگفتم ریختم تو دلم /میگم نکنه بگم اونوقت دعوا شه / **این حرفارو شوهرمم ****میدونه اون بهترین دوستمه /شاید اگه اون نبود من دق کرده بودم
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............
من حسود نیستم نسبت به خواهرام /من دل خورم از حرفایی که مامان بابام بهم گفتن
گاهی اوقات فکر میکنم شاید اصلا من بچه اونا نباشم /یادمه وقتی سقط کردم خونریزی شدید داشتم /شوهرم زنگ زد به خونوادم گفت زنم مریضه نیاز به یک همراه تو بخش زنان داره /در حالی که یه هفته گذشت من بستری بودم /خدا شاهد هیچ کی نیومد پیشم؟من دور از خونوادم تو یه استان دور از استان مامانم اینا زندگی میکنم /
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............
مامان گندم درد درده صبحو شبو نصف شب نداره که عزیزم
گاه دلتنگ میشوم,دلتنگ تر از همه دلتنگی ها,گوشه ای می نشینم وحسرت هارو میشمارم,باختن ها وصدای شکستن را,نمیدانم من کدامین امید را نا امید کردم وکدام خواهش رانشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم.............
توصیه میکنم شکایت پدر مادرتو پیش شوهرت نکنی. فردا روز ممکنه یه چیزی در مورد اونا بهت بگه که ناراحت بشی ولی نتونی اعتراض کنی چون خودت روشو باز کردی(البته سوئ تفاهم نشه اصطلاحا میگم)
گفتن این حرفا به همسرت جهیزیه تو بیشتر نمیکنه.

خوب اگه پدر مادرت گفتن جبران میکنن یه سری لوازمی که تو لازم داری و نخریدن رو میتونی بگی تا تو مناسبت های دیگه بخرن.مثل عید یا سالگرد ازدواج..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792