بچه ها من یه برادرشوهرمجرد 25 سالشه خونه ما نزدیک خونه مادرشوهرم..این چندوقته با یه دخترس خودش که میگه قصدم ازدواجه..فقط منو شوهرم از رابطه این دو تاخبر داریم شوهرم دو سه روز بار برده نیست..بعد این انگار از قبل کرونا ندیده دختره رو.بامن راحته علی اومد همین یکساعت پیش گفت میشه عصر چند ساعت کلیدای خونه رو بدی خودت بری خونه مامان..بچه ها من موندم چی بگم تو رو خدا بیان کمک..آیا اگه بگم بیان اشتباهه من گناه کردم؟به شوهرمم نگفتم ازم خواست چیزی نگم بهش
بگو زنگ میزنم مامانت بیاد اینجا خواستی ببرش اونجا. من نمیتونم اینکارو بکنم عروس این خانواده ام دو روز دیگه اگه یک درصد یه مشکلی پیش بیاد دیگه نمیتونم سر بلند کنم تو خانوادتون
عشق با انگشت های کشیده پیانو مینواخت...من پا به پای پونه های وحشی میرقصیدم... باران می آمد...بهارنارنجها همه مست...هوا هوای تو بود...🍀
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
قطعا بگید نه ،برادر همسرت چه قدر بی حیا تشریف داره که حتی حرمت زن برادرش رو وحتی حرمت واحترام خونه برادرش رو نگه نمی داره،مگه خونه شما دیسکو وکاباره هست که اون جا رو پاتوق خودش کنه؟!!!!
من عموم اینکارو میکرد یه عمم میداد یه عمم نمیداد منم باشم نمیدم بدمم دراتاق خوابو قفل میکنم رو مبلا هم پارچه میکشم والا بد میاد غریبه بیاد چه برسه واسه ...
همین الان بگین نه چه دلیلی داره برادر شوهر انقدر رو داشته باشه؟ من بخوام به زن داداشم سلام کنم سرم ...
بخدا من برادرای شوهرم پسرای عموم میشن ولی تا سلام کنم بهشون سخته برام
بعد از یه سقط خدا تو عید غدیر یه هدیه بهم داد..خدایا شکرت..خدایا توکل به خودت..بــــر خـــلاف تـــفــڪر مــلـــت...√√💓چـــادریــــهـــا عــــاشــــقـــتـــرنــــد...√√💓