2777
2789
عنوان

واییییی این چه وضعیه...

| مشاهده متن کامل بحث + 729 بازدید | 65 پست
توکل به خدا درست میشه همه چی 

من خودم شاغلم...تو فکرم بود خودمم کمک کنم که خیلی شرمنده بابام نشم..والا بچه یکی دیگس..یکی دیگه باید زحمت بکشه جور بکشه خرج کنه....

ولی با این قیمتا که دیدم هنگ کردمممم...


😊😊

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اخه نمیشه که...ادم مجبوره بگیره...نگیری هم یه داستانه.. من تازه جهاز اوردم ولی جون تنبلی تخمدان دار ...

واي حق داري خيلي اذيت ميشن صبر كن يه نفس راحت براي جهيزيت بكشن عزيزم .انشالله سرموقع تو دليت مياد و بهترين سيسموني رو تهيه ميكني 

اخه نمیشه که...ادم مجبوره بگیره...نگیری هم یه داستانه.. من تازه جهاز اوردم ولی جون تنبلی تخمدان دار ...

دقیقا عین من ۹ ماهه عروسی کردم حالا هم سیسمونی

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
واي حق داري خيلي اذيت ميشن صبر كن يه نفس راحت براي جهيزيت بكشن عزيزم .انشالله سرموقع تو دليت مياد و ...

واقعا ادم از دلش نمیاد توی این شرایط سخت انقدررر روی پدر مادرا فشار باشه...

😊😊

من پارسال قبل گرونی سیسمونی خریدم.۲۸ تومن شد.

ولی خییییلی پشیمونم.خیییلی چیزای اضافه برداشتم.

کلی لباس پسرم الان نو و دست نخورده موندن که کوچیک شدن.یه عالمه وسایل بهداشتی اضافه خریدم.یه عالمه اسباب باری.

فقط تم اتاق عروسکی بخر.اون خیلی اتاقشو شیک میکنه.من فیل خریدم تم اتاقشو.

مثلا سطل و دستمال و عروسک رومیزی و لوستر و اینچیزا منظورمه

من خودم شاغلم...تو فکرم بود خودمم کمک کنم که خیلی شرمنده بابام نشم..والا بچه یکی دیگس..یکی دیگه باید ...

میتونی از تولیدی سفارش بدی سرویس چوبتا به هرحال قیمتش پایین تره منکه میدم داداشم بسازه کابینت سازه

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
خب از ی جایی باید شروع کرد ک این رسمارو برداشت

من خودم خیلی رسمارو برداشتم تو مراسم ازدواجم...ولی این رو واقعا نمیدونم چی بشه...ولی سعی میکنم کم‌بگیرم..

تو جهیزیه خیلی اشنباه کردم خیلییییی...والا فرقی هم نکرد واسه فامیل شوهر..فقط بعدش عذاب وجدان خودمو اذیت کرد که چقدر روی خونواده فشار اوردم چقدر سر چیزای الکی اذیتشون کردم..

😊😊
دقیقا عین من ۹ ماهه عروسی کردم حالا هم سیسمونی

عزیزم چیزای واجبو بگیر، حالا از اون اول بچه باید تخت داشته باشه،اصلا بچه بدنیا میاد، میشه بچه رو گذاشت رو تخت خودش تو اتاق دیگه رو تخت دیگه بخوابه 

ای وای...خودت نداشتی کمک حالشون باشی...

نه عزیزم قبلا شاغل بودن که با ازدواجم همسرم نخواست برم ولی به همسرم گفتم فشار به بابام نیار گناه داره اونم گفت باشه من اصراری ندارم

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز