شوهرم خیلی بفکرخونوادشه حالا با پدرومادرش کاری ندارم دغدغش اینه که یه کاری واسه خونوادش حالاچه پدر مادر ابجیا برادراش حتی زن برادرش عمودایی و... چون برادراش تقریبا بیکارن وشغلشون دست وپاشکسته ازاده احساس دین میکنه نسبت به همشون خیلی کاریه شوهرم اما من فکرمیکنم همش بخاطر اوناس که داره تلاش میکنه به یه جایی برسه دست اونارو بگیره
چیکارش داری خب روحیه اش حساسه
شاید فکرکنید مشکل از منه ولی واقعا رفتارای شوهرم منو حساس کرده جوریکه دیگه دلم نمیخاد شوهرم پیشرفت کنه میشینه باخودش خیالبافی میکنه کاش یه خونه ی دوطبقه داشتم یکیشومیدادم داداشم مفتی میشست واسه خاطر اونا دوسداره خونه بگیره
واقعا مشکل بزرگیه جدا از شوخی
ما میخوایم یه عمر باهاشون زندگی کنیم نمیشه اینطوری ادامه داد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
