مامانم چدن شوهرم ترک بود راضی نمیشد کلی مخالفت کرد خیلی عذاب کشیدیم کلی برای شوهرم شرط گذاشت شوهرم همه شرط ها رو انجام داد با این ک مامانم راضی نبود اما ازدواج کردیم تا چند ماه هم باز میگفت جهاز نمیدم و فلان نمیکنم و حق نداری بیای خونه ما من دوران عقدم رو خونه مادر شوهرم بودم بعد انقد دعا خوندم نماز خوندم خدا هم جهازمو برام جور کرد هم بهترین عروسی رو گرفتیم هم الان خونه خودمم با بهترین جهاز البته بیشتر جهاز رو شوهرم اینا دادن اما شوهرم میگه اگه مخالفت های مامانت نبود انقد پی گیرت نمیشدم و تلاش نمیکردم باعث شد مسولیت پذیر تر بشم و این حرفا خلاصه پدرمون در اومد الان عاشق شوهرمه از من بیشتر دوستش داره 😕😕😕