ما حدود ۹ساله ازدواج کردیم زندگیمونو تو طبقه پایین پدرشوهرم شروع کردیم ولی اونجا گاها اذیت میشدم بخصوص زمانیکه شوهرم شیفت بود آخه کار شوهرم شیفتی تو شهر دیگه ای بود من بخاطر شرایطم به شوهرم گفتم خونمونو ببریم به شهر ی که اونجا کارمیکنی الان حدود سه ساله اینجاییم پارسال هم اینجا خونه خریدیم ولی گاها دلم تنگ میشه یه پسر ۵ساله هم داریم باشهرمون یک ونیم ساعت فاصله داریم بنظرتون برگردیم به شهرمون کار درستی کردیم ولی میترسم دوباره مشکلات شروع بشه