خدایا من همیشه ساده هستم چرا بقیه نسبت به من اینقدر نظر تنگ هستن...
من شده یه روسری بخرم خواهر شوهرم سکتش میزنه فرداش میره 2 تا عین همون میخره
اینا اصلا مهم نیست چون واسم خنده داره
من از روز اول شوهرم اومد خواستگاریم گفت من خرج پدر و مادرم میدم منم گفتم همین که یه رفاه نسبی واسه خودم و بچه هام فراهم کنی انگار همه کاری کردی دعای خیر پدر و مادرت واسمون کافیه
حالا که من باردار شدم مادرم سیسمونی کامل واسم خریده بدون اینکه من حتی خودمم نظر بدم و چیزی بخوام واسم همه چی خرید
اما حالا خواهر شوهرم باردار شده همه چی هم میحواد و شوهرم باید همه هزینه هاشو بده
گفته منم عین عروسمون تخت و کمد میخوام..
نمیدونم این حسادتاش تا کی ادامه داره....