سلام دوستان چند شب پیش شوهرم بیخبرو بی صدا از خونه زد بیرون ساعت ۱۱ شب و تا یک ساعت نیومد گفت رفتم مغازه شیر بخرم و یکمم وایسادم از رعدو برق فیلم بگیرم درصورتی ک شوهرم ی آدم ب شدت بی حالیه همیشه یا من یا برادرش میبردیمش مغازه یا جایی حتی یکبار هم نشد اینجوری،الان ب بهانهای ک میخوام برم دکتر بلند شد با ژیلت موهای صورتشو زد سشوارم زد گفت میرم دکتر حالم بده هرچی منو مامانش گفتیم باهات میایم قبول نکرد تا پیش ماشین رفتم گفتم میام باهات درو محکم بست پا گذاشت رو گاز و رفت(آخه آدمی ک میره دکتر صورتشو ک سه روز پیش اصلاح کردو باز اصلاح میکنه اونم شوهر من ک هفتهای یبارم بزور اصلاح میکنه از بس تنبله)حالا خیلی حالم بده همش دستام میلرزه ی مدته هم همش ب ی بهانه ازم دوره احساس خیلی شومی دارم نظر شما چیه؟