تو یه خونواده اب بزرگ شدم که پدرم شغل ثابتی نداشت همیشه تو تنگنا مالی بودیم پدرمم فوق العاده مرد بداخلاقی بود جوری که هر شب مست میومد خونه و داد و بیداد میکرد از بچگیم خیر ندیدم جدیدا افسرده شدم نمیدونم عوارض خاطرات گذشتمه یا نه دارو میخورم یکم بهتر شدم حالام با یه پسری اشنا شدم وضع مالیشون خوبه ولی خودش هنوز دانشجوعه سال بعد میره سربازی خودش میگه همه چیزو درست میکنم ولی نمیدونم چرا یه حس بدی دارم خیلیا رو دیدم اول زندگی چیزی نداشتن ولی با تلاش و مدیریت صبر به هر چی میخواستن رسیدن ولی من اصلا امید ندارم ناامیدم😭😭خودمم دارم واسه کنکور میخونم همش فکرای منفی میاد