٩ساله ازدواج كردم يه دختر ٦ساله دارم يدونه هم باردارم ولى هنوزم با اين وضعيت بارداريم دست از سرم ير نميداره شوهرم دقيقأ مثل عروسك كوكى هست تو دستش ،همش كوك ميكنه ميندازه به جونم زندگيو واسم زهر كرده يه تاره مو سياه نزاشته بمونه واسم كلى قرص عصاب ميخورم،كاملا خاله زنك،فتنه،فضول،حصود،چندرو،يعنى اونقدر دخالت داره تو زندگيم كه بخوام واسه خودم لبس زير هم بگيرم بايد از اون نظر بگيريم با اون بريم اون انتخاب كنه يعنى ببينيد شوهرم در چه حد هست بخدا ديگه بريدم،
مثلأ يه نقشه اى دارى يا ميخواد شوهرمو وادار به كارى كنه خودش ميخواد وقتى من ميخوام دخالت كنم يا مانع بشم يه جورى شوهرمو ياد ميده ميفرسته سرم كه فقط يه ماه جرشو ميكشم يعنى ميگه بشي كنار شوهرتم بسپار فقط به من هرچى بگم اونو بكنه