خیلی حالم بده روزم از بس ک گریه کردم ضعف کردمو سرم درد میکنه
مامانم خیلی بد شده دلش سیاه شده
تو تاپیک قبلی ک ترکید گفتم نامزدم چی گفته بهم
حسابی دلم گرفته بود داشتم گریه میکردم
سر نماز بودم یهو دیدم مامانم تو اتاق جهیزیمه دیدم داره حسابی وسایل رو با شدت جا بجا میکنه
کلافه شده بود بخاطر وسایل و کمبود جا
بخارشو رو جوری زد زمین ک بنظرم اسیب دیده
بهم گفت از دستت خسته شدم وسایلتو جمع کن گورتو از این خونه ببر بیرون
مامان من مثه فرشته ها بودچی شد یه دفعه!
اومدم تو پارکینگ نشستم دستوپاهام یخ زده از ناراحتی.دلم میخواد بمیرم میرم تو پی وی نامزدم نگاه میکنم عکس سردار سلیمانی رو پروفایلش گذاشته دلم میگیره میخوام گریه کنم جیغ بزنم
گلیه و شکایتمو ببرم پیش خدا 
کاش تاپیک قبلیم نمیترکید و میخونید همشوچی گفته بود بهم یه چیز خیلی بد.درسته همیشه نوازشم میکنه و ارومم میکنه امابخاطر همون یه حرفش دلم آتیشه.بدتر از همه ادم مومنیه مثلا نمازو روزه میگیره
افطارشو ساعت ۱۰شب باز میکنه از بس سرش شلوغه
خدایا این مرد!
چطور اخه!!!
تروخدا فقط برای ارامش دلم دعام کنیدمن ن خواهری دارم ن برادری 
من هیچکس رو ندارم💔💔💔💔