ما در یک دنیا به خواب رفتیم و در دنیای دیگری از خواب بیدار شدیم
ناگهان دیزنی لند هم سحرآمیز نیست
پاریس هم دیگر عاشقانه نیست
حتی نیویورک هم دیگر خارقالعاده به نظر نمیرسد
دیوار چین هم دیگر قلعه تدافعی نیست
و مکه خالیست....
به آغوش کشیدن و بوسیدن به یکباره اسلحه ای مرگبار شدند
و به دیدن پدر ، مادر و دوستان نرفتن دلیل عشق به آنها
و ناگهان متوجه میشوید که قدرت ، زیبایی و پول بی ارزش میشوند... وقتی نمیتواند اکسیژن حیاتی را به شما بدهند
جهان به زندگی خود ادامه میدهد و همچنان زیباست
فقط انسان را در قفس قرار داده
به تصورم جهان در حال فرستادن پیام به ماست:
(وجود تو لازم نیست)
هوا ، زمین و آسمان نیازی به وجودتان ندارد و بدون شما قادر است به زندگیاش ادامه دهد
وقتی برگشتید به یاد داشته باشید که شما میهمان هستید.
فرانچسکا ملاندری