سلام
بچه ها ماه رمضون ک اومد گفتم میخوام روزه بگیرم
شوهرم گف منم میگیرم
ولی شوهرم هم میگرن داره هم سیگاریه
گفتم تونگیر
گف حالا میگیرمنشد میخورم
چشتون روز بدنبینه
صبح رفت سرکار
شب ک میخواس برگرده همش بهونه گیری کرد
منم دیروز یه متن راجب صبوری خونده بودم تودلم گفتم بیخیال روزس عصبیه الان بیاد تموم میشه؛
بدتر اومد بهم تهمت دروغ و دزدی از پولشو زد
گف میخوری میخوابی
همش ورور میکنی
انقدگف تاازکوره وررفتم بحثمون شد
به پدرم فحش داد منم همونو برگردوندم ب مادرش...
اخرش بهش ثابت کردم من دست ب پولش نزدم
سکوت کرد
غذاشو کشیدم افطارکرد
من گشنه تشنه رفتم نمازمو خوندن و گریه...
فقط به خداسپردمش خیلی حالت دعواش بدبود
دست بلند کرد بزنه
گفتممگه بی صاحبم دس روم بلند کنی
گف بیصاحبت میکنم خفه شو😔
تا یه لقمه هوردوسیگارشو کشید
اومد سرنماز ازم حلالیت خواستن و ببخشید گفتن و ناز کشیدن...
ولی چه فایده😔
منم ازون لحظه دیگه سکوت کردمفقط
اینم از روزه ای که گرفت.
تهمتی ک زد
دلی که شکست
گناهی که شست😔