حالا من و شوهرم دختر عمه پسر دایی هستیم بعد تو همین محل ما یکی دیگه دایی هام هم هستن اونا که میخواستن عروس بیارن
عیدی دختر رو دادن به مادرشوهرمینا که درست کنن
خواهر شوهرا و مادرشوهر همه داشتن برای اون تزئین میکردن و هی تز میدادن که اینجوری کنیم اونجوری کنیم 😐😐
منم تو دلم میگفتم شما که بلد بودین چرا واسه عروس خودتون نکردین(ما خار داشتیم😐🤦)حالا من نمیخواستم طلا بیارن یا چیزی که گرون باشه یه دو تیکه لباسو که میتونستن بخرن باور کن من با یه روسری خوشحال میشدم همین که برای آدم ارزش قائل باشن خودش کلیه تازه شوهرمم میرفت سرکار یه تبریک که میتونستن مثلاعروسشون بودم خیر سرم دل منم ازشون گرفته
مهربونن دوسشونم دارم اما خب دیگه
بعضی موقع یه حسرتای کوچیکی رو دلت میمونه که خودتم در عجب میمونی