2777
2789
عنوان

دیشب جاریم خونمون بود ...

456 بازدید | 30 پست

دیشب جاریم خونمون بود بعد ما دوسالہ عروسیمون گرفتیم پدرشوھرم اینا روستا زندگی میکنن بابام اینا تو شھرستان ما پیش بابام اینا خونہ گرفتیم ینی اجارہ کردیم بقیہ جاریام ھمہ تو روستان 

بعد دیشب ب من میگہ شانس داشتی ازونجا فرار کردی ولی بابا گفتہ تا چن ماھہ دیگہ براتون ھمونجا خونہ درس میکنہ منم گفتم ما اصلا اونجا نمیایم شوھرم خودش  دوس ندارہ بیاد میگہ امکانات برا بچمون ندارہ باز ھی میگفت نہ بابا میارہ شما رو منم اصابم خورد شد گفتم دوری و دوستی من از اول گفتم اونجا نمیام خوب جواب دادم ؟نرہ بھشون بگہ ؟از دیشب تو فکرم ...

خدایا شکرت ....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوس نداری بری به کسی ربطی نداره

در اولین نگاه عاشقت شدم😍 آخه من مامانت هستم🤱🏻 🌸دختر نازم رو خدا بهم داد ، ممنون ازش که اون همه خواستن منو بی جواب نذاشت🧸🧸 پسرم خودت خواستی بیای ، اما منو بابا و آجی با قدم گذاشتنت تو دلم خیلی سوپرایز شدیم الان منتظر امدنتیم خیلی زیاااااد (من داداش ندارم یه حس خاصی دارم🤭 خونه ای که توش پسر باشه یعنی چجوریاست؟ 😍)🧸🧸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز