2777
2789

گاهی اوقات انقدر خسته میشم که میگم جدابشم برم.ولی من خیییلی محتاط هستم ومیترسم زندگی بعد از جدایی اون چیزی که فکرشو میکنم نباشه.و شاید دلم برای شوهرم تنگ بشه.واز همه مهمتر زندگی بچم نابود شده.چون یه بچه سه ساله دارم.

براهمین کلا از فکرش میام بیرون.ولی میترسم چند سال بعد اگه جداشدم بگم چرا زودتر ازینا،وقتی جوون تر بودم جدانشدم که زندگیم انقدر تباه نشه. لطفاً کسایی که تجربه دارن راهنمایی کنند.ممنون

(پنج ساله ازدواج کردم.۲۳سالمه.با شوهرم توی هییییچ چیز حتی یک چیز کوچیکه تفاهم ندارم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مشکل اصلیتون بخاطرچیه؟

گفته ‏"یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم"دهیعنی بنده‌ی من ‏نگران فردایت نباش‏از اَفعال آدم‌ها دلگیرنشو‏کاری ازآنها‏برنمی‌آید،دستت را به من بده،‏تا من نخواهم برگی از درخت نمی‌افتد  

مسلما تو جامعه ی ما زندگی بعد از طلاق خیلی سخته هم از نظر نگاه جامعه که شخص مطلقه انگار یه داغ ننگ رو پیشونیش داره سرکوفت خانواده و اطرافیان

حالا اگه از لحاظ مالی به خونواده وابسته باشه که دیگه بدتر

البته به نظر من کسی که جدا میشه الکی و بی دلیل جدا نمیشه حتما طاقتش طاق شده وگرنه کی دوست داره که زندگیش خراب بشه

طلاق گرفته قتل که نکرده جامعه قبولش نکنه

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ، که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.
مشکل اصلیتون بخاطرچیه؟

شوهرم دوسم نداره.بچگونه این حرفو نمی‌زنم واقعا همینه.فقط وقتی بهم احتیاج داره باهم حرف میزنم و محبت میکنم و بعدش هییییچ.آزادی ندارم.با خانوادم قطع رابطه اس..بهم پول نمیده.هرنظری میدم حتی اگه باهام هم نظر باشه برعکسسو انجام میده.روی خانوادش تعصب خیلی الکی داره.حتی اگه بچمونم بزنن (چون زدن میگم)بازم هیچی بهشون نمیگه و غییییره.

بیشتر نظر تجربی می‌خوام تا علمی. ینی کسی که تجربه کرده باشه.ولی مشاور فقط درسشو خونده

من که خیلی توضام خوب شد، قبلا اصلا خوشحال نبودم ، الان شادم میخندم ، کار میکنم ، یه بچه ۶ ماهه خم دارم

عزیزم یه مشاور برو که تجربه داشته باشه . از تجارب بقبه هم میگه برات. ممکنه طلاق بگیری بعد پشیمون بشی چرا نرفتی

و اینکه میترسی دلت براش تنگ شه نشون میده دوسش داری

بچه داری؟چرا میخوای طلاق بگیری؟

من که خیلی توضام خوب شد، قبلا اصلا خوشحال نبودم ، الان شادم میخندم ، کار میکنم ، یه بچه ۶ ماهه خم دا ...

بچتو میذاری مهد کودک؟منم به فکر اینم که وقتی برم سرکار بچمو باید چیکارکنم

عزیزم یه مشاور برو که تجربه داشته باشه . از تجارب بقبه هم میگه برات. ممکنه طلاق بگیری بعد پشیمون بشی ...

من دوسش دارم.ولی اون نه.چون توی کوچکترین بحثا میگه برو جداشو .از خونه من برو.اگرم تا الان خودش اقدام نکرده بخاطر اینه که می‌دونه که از بچش دور میشه و از مهریه میترسه.منم شرایطشو ندارم نه پول دارم نه جایی برای موندن.ولی از نظر روحی دارم میمیرم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز