الان یادش افتادم اعصابم خورد شد
اونموقع که دانشگاه قبول شدم تو جمع برگشت گفت دختر برای چی بره دانشگاه اخه
لازم نیست بره سر کار!!!! 
جالبه زنشم اونجا بود نگرفت بزنتش 
دوتا دخترم داره
مامانم به جای اینکه بهش یه چیزی بگه به من چش غره رفت که جواب نده
خیلییییی دلم شکست 
عقده ای 
هیچکس هوامو نداره کاش یه بابای درست حسابی داشنم میکوبید تو دهنش
نمیبخشمش 
سر بچه هاش بیاد