بچه من افتزاح بود موهاش میکند، سرشو میکوبید زمین جیغ میکشید، آخرش یه شب شوهرم بردش پشت در خودش یواشکی در زد بعد گفت هیس اومده بخورتت، الهی بمیرم نمیدونم چطوری خدا میخواد ما رو ببخشه، ولی نمیدونم ترسید یا مثل یک بازی سرگرم شد، دیگه ساکت شد خودشم به ما میگه هیس، بخوابیم، دیگه هر شب همین کارمونه و خیلی بهتر از روزهای اول شده