بچه ها من همونیم که هفته گذشته تاپیک زدم و داستان کات کردن خودمو دوس پسرمو گفتم اگه یادتون باشه راجب یه دختری به اسم مینا اونجا حرف زدم نمیدونم کدوماتون تاپیک منو خوندین
اما اگه کسی حوصله خوندن داره لطفا بره تاپیک منو بخونه تو صفحه اول همشو نوشتم تو چهارتا پست توضیح دادم
هرکیم خوند لطفا راهنماییم کنه فقط در ادامه بگم که سپهر بهم پیام داد و حقیقت رو بهم گفت الانم مثلا باهمیم ولی قلب من هزار و یک تیکه شده بالاخره حقیقتو بهم گفت ولی واقعا حالم خوب نیس از طرفی ازش متنفرم از طرفی دوسش دارم
از یه طرفم نمیتونم ببخشمش دلم میخواد ازش انتقام بگیرم
الانم انقد رابطمون سرده که نگو خودشم فهمیده باهاش سردم
چیکار کنم اخه دارم میمیرم هرکی خوند لطفا بگه
من دیشب ازش حرف کشیدم گفتم من تو این رابطه کم عذاب نکشیدم بهم حقیقتو بگو
گفتش با مینا یه مدت در حد حرف زدن بودم گفت چیز جدی نبود 2 سالم پیشم تموم شده رفته گفتم اون دختره تورو دوس داشت؟ گفت اره ولی مهم اینه من کیو دوس دارم اون اصلا برام اهمیتی نداره ما چیزی بین مون نبوده هرچیم بوده تموم شده رفته گفتم چرا باهاش نموندی گفت 3 سال ازم بزرگتر بود دلمم باهاش نبود گفت اگه اونو میخواستم میرفتم با اون یه دوستی جدی برقرار میکردم تا الانم قطعا یه اتفاقایی بین مون افتاده بود... (منظورش نامزدی و ازدواجه) گفت منو اون بین مون چیزی نبوده و نیست من موقعی که با تو بودم با اون حرف نمیزدم
بچه ها من ناراحتیم از اینه که گفته بود همه دخترای غریبه پیجمو انفالو میکنم اما این دختره رو نگه داشته بود حتی برای من استوری میذاشت این دختره رو هاید میکرده حتی بهم به دروغ گفت دخترعمشه
حس میکنم بازیچه شدم یا انگار مثلا هم خواسته منو نگه داره هم اونو
من به سر سپهر قسم میخوردم موقعی که باهم بودیم از رفتاراش از طرز نگاه کردنش از حرف زدنا حس میکردم واقعا عاشقمه ... قبل اینم هفته پیش تاپیک زده بودم گفته بودم که با پیج فیک بهش پیام دادم اونم بامن درد دل کرد و چیزایی که تو تاپیک هفته پیشم نوشتمو گفت
همه گفتن اون از تو دلسرد شده و از دختره دلگرم و خب حدس تون تا حدی درست بود دختره اویزونش بود
به سپهر گفتم چرا بهم دروغ گفتی بخاطر دروغ تو من مریض شدم گفت این مینا دخترعمش نبوده و ازم پنهون کرده تا من مثلا اذیت نشم اون شبی هم که من به دختره پیام داده دختره به سپهر گفته بود این کیه اونم گفته بود اگه پرسید بگو دختر عمه من هستی که مثلا من ناراحت نشم یا چ میدونم فکرای بد نکنم... دختره هم که سوخته بود و زد به پررو بازی و با منم خیلی بد حرف زد جوری که قشنگ مشخص بود از دوستی ما ناراحته
کل جریان این که من حالم خیلی بده
نمیتونم ببخشمش و نمیتونمم کنارش بذارم
دلم میخواد تلافی کنم رابطمون خیلی سرده و اصلا خوب نیستیم دلیلشم بخاطر همین ماجراس من قلبم واقعا شکسته
دیشب بهش گفتم یکبار دیگه همچین اتفاقی بیوفته قید همه چیو میزنم اونموقع دیگه از منم انتظار وفاداری نداشته باش
قلبم واقعا شکسته بنظرتون جای بخشش داره یا نه
دیشب ازم عذرخواهی کرد گفت من کوتاهی کردم و دیگه چنین اشتباهی نمیکنم حق با توست
اگه حوصله دارید تاپیک قبلی مو بخونید و کمک کنید از صبح فقط دارم گریه میکنم نمیدونم چیکار کنم
https://www.ninisite.com/discussion/topic/4193268/داستان-زندگی-منو-بخونید-لطفا-و-کمکم-کنید?page=1