ایشالاااااااااااا  زنداداشم ماه رمضون پارسال داشت خونمون نماز میخوند تو اتاق بود.اتاقمونم ی در رو ب ایون داشت ک در توریشو وصل کرده بودیم منم پایین ایوون بودم قنوت گرفته بود دادزدم گفتم ازخدابخواه ی پسرپولدار با شاستی بلندمشکی قسمتم بشه یهو داداشم یکی خابوند پس گردنم  (شوخی داریم باهم)گف خاک توسرت ی جو حیا نداری